از خاب پا میشم، میرم زیر دوش، میام بیرون، جلو آینه به خودم زول میزنم، تیغ رو بر میدارم، ته ریش کمرنگ پروفسوری رو قسمتی از تیپ امروزم میکنم، حوله به کمر بسته میرم به سمت کوپه لباس های تازه از رو بند برداشته شده، یه زیر پیرهنی میکشم بالا تنه م، شورت نیست تو لباسای تمیز، میگم "چه بهتر، بدون شورت راحترم اصن" بعد فک میکنم خب اگه فشار شلوار موقع نشستن و برخاستن موجب فعل و انفعالاتی بشه بدون شورت مهار نشدنی نمود پیدا میکنه، شورت دیشب رو که قبل خاب انداختمش کنار تخت میپوشم، شلوار و بلوزم رو تنم میکنم، میرم جلوی آینه گره کراوات رو انقد شل و سفت میکنم تا به اندازه یه بند انگشت پایین شیکمم و روی کمربندم وایسه، دکمه سر دست و گیره کراواتم رو هم خیلی شیک ست میکنم، تمام قد خودمو تو آینه برانداز میکنم "به به، چه شازده ای" ؛ ماشین رو از پارکینگ میارم بیرون، بدون عجله گاز میدم به سمت محل کار...
امروز دقیقن یه روزه مث هر روز، خیابونا همونقد ترافیکه که همیشه هس، من همونقد خوشتیپم که همیشه هستم، دنیا رو هنوز قدرتمندان و قلدران اداره میکنن، ماه به دور زمین میچرخه، زمین به دور خورشید و خورشید کس چرخ میزنه در کهکشان راه شیری، امروز همونقد به تخم دنیا نیستم که همیشه نبودم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر