به بعضی ها آدم احساس داره، دیگه هرکار هم که بکنه احساسه دیگه!
من به ایشون احساس دارم، ساعت ها باهم حرف می زنیم، اون سالیانه درازه که یه وره دنیاس و منم الان دورتر از قبل یه وره دیگه دنیا هستم!
با هم کل کل می کنیم، می گیم، می خندیم، و من به شخصه از باهاش حرف زدن قلبم خوشحال می شه و دوسش دارم!
حتا که دوس پسر داره...
حتا که رابطمون رو کاملن عادی جلوه می دیم...
حتا که همه چی عادیه...
حتا که از صمیمی ترین هاییم برای هم!
اما بهم یه روزی احساس داشتیم...
من هنوزم بهش احساس دارم!
بهش مشاوره می دم، اونم بهم مشاوره می ده!
دوس پسرش ایرانه و اصلن هم بهم نمی خورن، جفتشون هم می دونن...
منم دارم کمکشون می کنم سریع تر از رابطه خارج شن!
من بهش احساس دارم و به خودم هم دارم فک می کنم!
این آدمه می تونه همون آدمی باشه که برای یک عمرم بس باشه...
انقدر احساس دارم که با تمام غیرتم بگم برگرد، اما برگرد!
حتا اینکه قاره ها بینمون فاصله باشه...
ما شاید بهم نرسیم، شاید هم برسیم...
بهترین دوست همدیگه ایم... تا ته زندگیه هم رو تقریبن می دونیم!
و این یعنی خلوص کامل و این یعنی آغاز یک رابطه پخته و سنجیده!
همدیگرو درک می کنیم و همدیگرو قضاوت نمی کنیم...
ما برای همدیگه عالی هستیم!
و اینها همه افکار من هست...
من نیاز روحیِ زیادی این روزها دارم و شاید همین نیاز موجب این افکار و تشدید احساسات شده باشه!
پس اصن احتمال داره هفته دیگه نخوامش...مثل هزاران هفته که خاستم و هفته های بعد نخواستم...
مثل خیلی ها که میان و به دو هفته نکشیده می رن!
اما من براش یه پست وبلاگم رو آپ می کنم!
من بهش احساس دارم...
من به ایشون احساس دارم، ساعت ها باهم حرف می زنیم، اون سالیانه درازه که یه وره دنیاس و منم الان دورتر از قبل یه وره دیگه دنیا هستم!
با هم کل کل می کنیم، می گیم، می خندیم، و من به شخصه از باهاش حرف زدن قلبم خوشحال می شه و دوسش دارم!
حتا که دوس پسر داره...
حتا که رابطمون رو کاملن عادی جلوه می دیم...
حتا که همه چی عادیه...
حتا که از صمیمی ترین هاییم برای هم!
اما بهم یه روزی احساس داشتیم...
من هنوزم بهش احساس دارم!
بهش مشاوره می دم، اونم بهم مشاوره می ده!
دوس پسرش ایرانه و اصلن هم بهم نمی خورن، جفتشون هم می دونن...
منم دارم کمکشون می کنم سریع تر از رابطه خارج شن!
من بهش احساس دارم و به خودم هم دارم فک می کنم!
این آدمه می تونه همون آدمی باشه که برای یک عمرم بس باشه...
انقدر احساس دارم که با تمام غیرتم بگم برگرد، اما برگرد!
حتا اینکه قاره ها بینمون فاصله باشه...
ما شاید بهم نرسیم، شاید هم برسیم...
بهترین دوست همدیگه ایم... تا ته زندگیه هم رو تقریبن می دونیم!
و این یعنی خلوص کامل و این یعنی آغاز یک رابطه پخته و سنجیده!
همدیگرو درک می کنیم و همدیگرو قضاوت نمی کنیم...
ما برای همدیگه عالی هستیم!
و اینها همه افکار من هست...
من نیاز روحیِ زیادی این روزها دارم و شاید همین نیاز موجب این افکار و تشدید احساسات شده باشه!
پس اصن احتمال داره هفته دیگه نخوامش...مثل هزاران هفته که خاستم و هفته های بعد نخواستم...
مثل خیلی ها که میان و به دو هفته نکشیده می رن!
اما من براش یه پست وبلاگم رو آپ می کنم!
من بهش احساس دارم...