۱۳۹۱ آبان ۱۱, پنجشنبه

گودر

موندم با تایتل "سالگرد گودر" شروع کنم یا با "گودر که بود و چه کرد؟"، مع الوصف در ساگرد گوگل بنا دارم کمی دم بگشایم، برای دوستانی که با با گودر آشنایی ندارند عرض میکنم که گودر جامعه مجازی فارسی زبانان وبلاگ نویس و وبلاگ خوان در گوگل ریدر بود، و شباهتی به مابقی جوامع مجازی فارسی زبانان نداشت، آدم هایی با نام های مستعار دور هم جمع شده بودند و جای خاله زنک بازی ها و عوام بازی های فیس بوکی به هم یاد میدادند و از هم یاد میگرفتند زندگی کردن رو.
گودر از بین رفت، اما گودری گودر های جدید ساخت، گودری های پلاس، گودری های توعیتر، گودری های چیتوزیا و اخیرن گودری های گودر پسر. گودری یاد گرفته که یاد بدهد، هرجا میرود آن جا را نوت محور میکند، حرف میزند، از زندگی میگوید، گودری به جای کپی، تولید میکند. گودری خط میدهد، گودری مینیمال نویسی را باب کرد، گودری مملکته داریم را ساخت، گودری پ نه پ را ساخت، گودری خخخخ گفتن را در کامنت ها و نوت ها یاد داد، گودری به فارسی زبانان کپی رایت را هجی کرد، گفت اگر از نوتی یا مطلبی خوشت آمد، دور از جون گاو کپی پیست نکن، شیر کن، منبع بزن، حرف مفت نزن، برای خودت و دیگران ارزش قایل شو.
گودری فقد در دنیای مجازی مشغول نبود، آدم هایی بودند از جنس خود مردم، شاید کمی حواس جمع تر، نخبه تر، گودری جنبش بود و در جنبش ها حضور داشت، گودری در تاریخ معاصر ایران هم نقش دارد، در جنبش زنان، در همین جنبش سبز خودمان کم نبودند گودری ها، گودری هنوزم هست، همه جا، رشد کرده، بزرگ شده، بیشتر یاد داده، بیشتر یاد گرفته.
پر بی راه نیست که گودری را مرام بدانیم، و در نگاهی کلی تر با توجه به فلسفه مذاهب و آیین ها که برای روشنگری و پیامبری جوامع هستند، گودر را آیین بنامیم، آیینی که میگوید هرچه هستی باش، خاه مسلمان، خاه نصرانی، خاه کلیمی و خاه هرچه که خاستی،واقعیت را دیدی و حق را گفتی و ژرف خاندی و ژرف اندیشیدی گودری هستی، در مسلک هستی،توفیری نمیکند که در مجامع مجازی گودری حاضر باشی، همینکه مرام گودری را حفظ کنی، همینکه فرهنگ والا را ارج نهی، همین که اسیر عوام نگری نشوی، همین که جای کپی، تولید کنی، همین بس است.
گودری ای ندیدم که از بسته شدن گودر ناراحت نباشد، اما خب گودر اگر بسته نمیشد شاید فراگیر نمیشد، همینکه امروز جای یک گودر، چندین گودر داریم، همینکه امروز مرام گودری را هرچند با اسم های دیگه در خیلی از پیج های فیس بوکی میبینیم، همین بس است، این که نوت های من و تو را همچنان میدزند، خب بدزند، من و تو مینویسیم که یاد بگیرند، که فرهنگ بگیرند، چه بهتر که بیشتر پخش شود، بیشتر بخانند.
در پایان جا دارد یادی بکنیم از پات والیانت کبیر و دیگر غایبان/غیب شدندگان گودری.

۱ نظر: