یک- جک استروا وزیر خارجه سابق بریتانیا در یکی از مصاحبه یا کتاب اخیرش گفته بود "مرکز شرارت خوندن ایران" توسط بوش کاری احمقانه و اشتباه بود، در همین مصاحبهها اشاره هم داشت به اینکه آمریکا دلیل اصلی عدم توافق در اون زمان بود -که تلاش کننده اصلی اون توافق از طرف غربیها بریتانیا بود- و درواقع منظورش این بود آمریکا نمیخواست این توافق بشه
دو- از دولت هاشمی به اینطرف، همه دولتها تلاش داشتند ارتباطی با آمریکا برقرار کنند، اما حزب غیر حاکم همیشه ندای مخالفت بلند میکرد، دلیل بنظر اینجاست که دولتها متوجه این بودند/هستند که دوران تغذیه از لولههای نفت برای احزاب سیاسی رو به پایان هست و هرکس زودتر خودش رو بتونه به بخشهای خصوصی وصل کنه استحکام بیشتری میتونه به حزبش بده، رابطه با آمریکا هم مسلما موجب تکون شدید بازار و ایجاد رابطه و شعب شرکتهای آمریکایی و سرمایه و غیره خواهد شد، ضمن اینکه تا سالیان دراز دولتی که این کار را بکند دولتی محبوب و به طبعش حزب محبوب خواهد بود
سه - ایران و غرب در آستانه توافق اینبار با پرچمداری آمریکا هستند، رییس جمهور ایران بعد از سالیان دراز با نخست وزیر بریتانیا ملاقات میکنه، ایران محتوا و جلسه رو مثبت و خوب ابراز میکنه، رییس جمهور ایران در صفحه توییترش عکس از ملاقات میذاره، دوساعت بعد، نخست وزیر بریتانیا پشت تیریبون سازمان ملل ایران رو "حامی تروریست" خطاب میکنه، به قول عزیزی "شیب؟ بام؟ داعش؟ ایران؟" روزنامهها و احزاب مخالف دولت در ایران عروسی راه میاندازند
چهار- سالیان دراز است غرب میخواهد ایران کشوری گوش به فرمان باشد، این را دکترین غرب و تاریخ میگوید، توهم و توهم گرایی نیست، و سالیان دراز است ایران میخواهد پیشرو ترین کشور در منطقه باشد -سیاست تقویت و حمایت شیعیان سوریه و لبنان علی رغم تصور عموم از زمان شاه شروع شد و مدارک مستدلش موجود هست- امروز ایران نزدیکترین حالت به حالت آرمانیش را دارد، در منطقه قدرتمند است، تاثیرگذار است، نیروهای سیاسی و شبه نظامی دارد و قس علی هذا
پنج - پر واضح است همانظور که تیم مذاکره کننده ایرانی شدیدا خواستار توافق هست، تیم مذاکره کننده آمریکا هم همین قصد را دارد، دولت اوباما و حزب متبوعش برای انتخابات آینده نیاز به تاثیرگذاری مثبت در خاورمیانه دارد، در این آشفته بازار توافق با ایران موجب کمک ایران به آرامش دادن به منطقه میشود، این خواسته ایران هم هست، ایران هم میخواهد که ازش بخواهند همه چی را آرام کند تا خود و قدرت خود را ثابت کند، اما گویا بریتانیا اینبار عقب افتاده است، دقیقن مثل فرانسه چند ماه پیش که مخالفت راه انداخته بود تا اینکه گویا امتیاز پروژههای هستهای ایران بعد از توافق را بهش وعده دادند و راه آمد. چیزی که مسلم است سودآوری این توافق هست، اما بحث برای غربیها این است که کی بیشتر سود کند؟ یا اگر قرار است من کمتر سود کنم میخواهم هیچ کس سود نکند، به قولی "دیگی که واسه من نجوشه، میخوام سر سگ توش بجوشه"
دو- از دولت هاشمی به اینطرف، همه دولتها تلاش داشتند ارتباطی با آمریکا برقرار کنند، اما حزب غیر حاکم همیشه ندای مخالفت بلند میکرد، دلیل بنظر اینجاست که دولتها متوجه این بودند/هستند که دوران تغذیه از لولههای نفت برای احزاب سیاسی رو به پایان هست و هرکس زودتر خودش رو بتونه به بخشهای خصوصی وصل کنه استحکام بیشتری میتونه به حزبش بده، رابطه با آمریکا هم مسلما موجب تکون شدید بازار و ایجاد رابطه و شعب شرکتهای آمریکایی و سرمایه و غیره خواهد شد، ضمن اینکه تا سالیان دراز دولتی که این کار را بکند دولتی محبوب و به طبعش حزب محبوب خواهد بود
سه - ایران و غرب در آستانه توافق اینبار با پرچمداری آمریکا هستند، رییس جمهور ایران بعد از سالیان دراز با نخست وزیر بریتانیا ملاقات میکنه، ایران محتوا و جلسه رو مثبت و خوب ابراز میکنه، رییس جمهور ایران در صفحه توییترش عکس از ملاقات میذاره، دوساعت بعد، نخست وزیر بریتانیا پشت تیریبون سازمان ملل ایران رو "حامی تروریست" خطاب میکنه، به قول عزیزی "شیب؟ بام؟ داعش؟ ایران؟" روزنامهها و احزاب مخالف دولت در ایران عروسی راه میاندازند
چهار- سالیان دراز است غرب میخواهد ایران کشوری گوش به فرمان باشد، این را دکترین غرب و تاریخ میگوید، توهم و توهم گرایی نیست، و سالیان دراز است ایران میخواهد پیشرو ترین کشور در منطقه باشد -سیاست تقویت و حمایت شیعیان سوریه و لبنان علی رغم تصور عموم از زمان شاه شروع شد و مدارک مستدلش موجود هست- امروز ایران نزدیکترین حالت به حالت آرمانیش را دارد، در منطقه قدرتمند است، تاثیرگذار است، نیروهای سیاسی و شبه نظامی دارد و قس علی هذا
پنج - پر واضح است همانظور که تیم مذاکره کننده ایرانی شدیدا خواستار توافق هست، تیم مذاکره کننده آمریکا هم همین قصد را دارد، دولت اوباما و حزب متبوعش برای انتخابات آینده نیاز به تاثیرگذاری مثبت در خاورمیانه دارد، در این آشفته بازار توافق با ایران موجب کمک ایران به آرامش دادن به منطقه میشود، این خواسته ایران هم هست، ایران هم میخواهد که ازش بخواهند همه چی را آرام کند تا خود و قدرت خود را ثابت کند، اما گویا بریتانیا اینبار عقب افتاده است، دقیقن مثل فرانسه چند ماه پیش که مخالفت راه انداخته بود تا اینکه گویا امتیاز پروژههای هستهای ایران بعد از توافق را بهش وعده دادند و راه آمد. چیزی که مسلم است سودآوری این توافق هست، اما بحث برای غربیها این است که کی بیشتر سود کند؟ یا اگر قرار است من کمتر سود کنم میخواهم هیچ کس سود نکند، به قولی "دیگی که واسه من نجوشه، میخوام سر سگ توش بجوشه"