سيگاري دود مي كنم و نوت مي نگارم.
يك ماهيست كه زندگي ام فاز جديدي گرفته، من مسافر شدم!
از دياري كه دوستش مي داشتم زدم بيرون و اين آغاز استقلال كامل خودم هست، در ديارم از همه چي راضى بودم و همه گان هم از من! پول داشتم، شغل داشتم، شخصيت اجتماعي و هر آنچه فردي براي زيست در آن ديار نياز داشت...و اين كامل بودن دليل اصلي ام براي تغيير بود...
دنبال كسب تجربه و راه هاي بهتر زيستنم، مقداري علم دارم و بيش از علم زباني براي بيان! اينجا از خودم مي گويم و ديدگاه هايم... و از همه چي خاهم گفت، اينجا غلط املايي فرهنگي رايج براي نويسنده اش هست و امتحان زندگي، بهانه زندگي كردنش!
اينجا مسافرت مي كنيم...مي بينيم...مي چشيم... و از هيچ چيز دريغ نمي كنيم!
اهل شعار هم هستم و اصرار دارم كه مهم نيست خوانده شوم يا نه در حالي كه مهم نبود وبلاگي پابليك و عيان پايه نمي گذاشتم!
مرا بخوانيد، راه دوري نمي رود. براي مريض مي خوااام
اميد به آن دارم كه اولين پست آخرينش نباشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر