سلام
9 صبح امتحان داشتم و تا 4 صبح سریال 24 نگاه کردم، 9 رفتم دانشگاه، بچه ها گفتن فردا هم امتحان می گیره، سوالا رو نصفه نیمه گرفتم و ساعت 11 رفتم امتحان دادم!
ساعت 1:30 امتحان بعدی بود، 1 جزوه رو تو کتابحونه گرفتم، امتحان مبانی کارآفرینی بود و کلش رو از اطلاعات خودم نوشتم...
خوب بود نسبتن، از امتحان امدم بیرون با اون پسر سیاهه روبرو شدم که یه ماه پیش پولم رو خورده بود! لجم گرف که به روی خودش نمیاره... ترسوندمش و اونم بهم گف فاک یو!
با یکی از بچه ها رفتیم دمه در اتاق اساتید یه عربه که تو حقوق تجاری باهام هم گروهه هرکار کرد استاد بهش نمره نداد، امد رد شه از لجش به یه دختر هندی گیر داد که چرا نیگاش می کنه، وقتی رد شد من با اشاره دست به دختره گفتم ساری، هی ایز این بد موود، آخه یکی نیست به من بگه تو چرا معذرت خاهی می کنی احمق، برگشت طرف دختره که مثلن دوباره بهش گیر بده که با من پشت سرش حرف زده، منم گفتم هِی دود، کام داون...
منو هول داد خوردم به دیوار، یه استاد ایرانی هم که می شناختمش داشت رد می شد، عربه برگشت لیچار بار دختره کرد، استاده بهش گف همین الان می ری یا به اییر لیدرت بگم بیاد جمعت کنه، عربه به من گف دونت تاچ می اگین! منم داد زدم یو دونت تاچ می اِوِر اند شات آپ ایدیِت. تو راه رفتن به کلاس به دوستم که داشت باهامون میومد و اون اورده بودش تو گروه ،فارسی گفتم این دیوث تو گروه من نمی مونه ها!
برگشتم خونه، با هم خونه ایم امدم، قابلمه غذای دیشب با محتویاتش رو گاز بود همچنان، رفتم آب گرمکن حموم رو زدم که یه دوش بگیرم و به ادامه زندگیم برسم، امدم تو اتاق حوله ام رو بردارم دیدم هم خونه ایم رفت تو حموم، گفتم آقا پسر! من کیر خرم؟ خیلی بی ادبانه در رو بست، و گف قابلمه دیشب رو بشور، چه اون می گفت و نمی گفت من می شستم قابلمه رو، اما لجم گرف ازش، به هر حال شستمش که دیگه صداش رو تا شب نشنوم، حموم رو هم بیخیال شدم!
یه آبجو از پریروز تو اتاقم بود، الان خوردمش و بهمن دول کشیدم و دریا دادور و شایلر و نامجو گوش کردم! الانم از کرخه تا راین...
ساعت 1:30 امتحان بعدی بود، 1 جزوه رو تو کتابحونه گرفتم، امتحان مبانی کارآفرینی بود و کلش رو از اطلاعات خودم نوشتم...
خوب بود نسبتن، از امتحان امدم بیرون با اون پسر سیاهه روبرو شدم که یه ماه پیش پولم رو خورده بود! لجم گرف که به روی خودش نمیاره... ترسوندمش و اونم بهم گف فاک یو!
با یکی از بچه ها رفتیم دمه در اتاق اساتید یه عربه که تو حقوق تجاری باهام هم گروهه هرکار کرد استاد بهش نمره نداد، امد رد شه از لجش به یه دختر هندی گیر داد که چرا نیگاش می کنه، وقتی رد شد من با اشاره دست به دختره گفتم ساری، هی ایز این بد موود، آخه یکی نیست به من بگه تو چرا معذرت خاهی می کنی احمق، برگشت طرف دختره که مثلن دوباره بهش گیر بده که با من پشت سرش حرف زده، منم گفتم هِی دود، کام داون...
منو هول داد خوردم به دیوار، یه استاد ایرانی هم که می شناختمش داشت رد می شد، عربه برگشت لیچار بار دختره کرد، استاده بهش گف همین الان می ری یا به اییر لیدرت بگم بیاد جمعت کنه، عربه به من گف دونت تاچ می اگین! منم داد زدم یو دونت تاچ می اِوِر اند شات آپ ایدیِت. تو راه رفتن به کلاس به دوستم که داشت باهامون میومد و اون اورده بودش تو گروه ،فارسی گفتم این دیوث تو گروه من نمی مونه ها!
برگشتم خونه، با هم خونه ایم امدم، قابلمه غذای دیشب با محتویاتش رو گاز بود همچنان، رفتم آب گرمکن حموم رو زدم که یه دوش بگیرم و به ادامه زندگیم برسم، امدم تو اتاق حوله ام رو بردارم دیدم هم خونه ایم رفت تو حموم، گفتم آقا پسر! من کیر خرم؟ خیلی بی ادبانه در رو بست، و گف قابلمه دیشب رو بشور، چه اون می گفت و نمی گفت من می شستم قابلمه رو، اما لجم گرف ازش، به هر حال شستمش که دیگه صداش رو تا شب نشنوم، حموم رو هم بیخیال شدم!
یه آبجو از پریروز تو اتاقم بود، الان خوردمش و بهمن دول کشیدم و دریا دادور و شایلر و نامجو گوش کردم! الانم از کرخه تا راین...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر