سناریو را اینطوری بخانید، رییس هیئت مدیره قصد دارد به اتفاق آرا مدیر عامل شرکت را اخراج کند، برای این مهم اعضای هیئت مدیره به یکی از معاونین مدیرعامل گیر میدهند، مدیرعامل برای دفاع از خود و معاونش در جلسه هیئت مدیره حاضر میشود، اما جای دفاع از خود اسنادی رو میکند که برادر رییس هیئت مدیره دلیلِ فساد شرکت هست، کارکنان شرکت سخت متعجب میشوند که گوزن چه ربطی به شقایق دارد؟ و اینکه این مردکِ مدیرعامل دیوانه است، چندماهی میگذرد، مردک مدیرعامل قراردادش تمام میشود، هیئت مدیره و هیئت بازرسی شرکت هم یکی یکی معاونین و خود مدیرعامل را که بیقدرت ماندهاند به سلاخی میکشند، در این میان یک نام دیگر بر سر زبانهاست. "ب.ز" ، "بابک زنجانی"، همان اسمی که نه به عنوان خلافکار که صرفن به عنوان یک سرمایهدار و سرمایهگذارِ شرکت در همان جلسهای که برادر ریییس هیئت مدیره مفسد خوانده شد، ازش نام برده شده است، بابک زنجانی را احمدینژاد معروف کرد، او میراث است، میراث احمدینژاد، علت دستگیری بابک زنجانی 2000میلیارد است، 2000میلیارد گم شدنی نیست، پس سریعن پیدا میشود، به نظر میرسد سناریو اینگونه ادامه پیدا میکند که معلوم میشود بابک زنجانی پول را پرداخت کرده، اما چون امکان واریز به حسابهای دولت را نداشته، به حساب یا جای دیگری تحویل داده است، پس تبرئه میشود، تبرئه شدن از او چهرهای پاک برای مردم میسازد، چهرهای که او همواره در مصاحبههایش فریاد زده است، من صرفن سرباز اقتصادی هستم و جرمی هم مرتکب نشدهم، او معروفتر میشود،تاریخ بازار ایران میگوید سرمایهدار ایرانی عادت دارد خود را پنهان کند، اما زنجانی اصراری به این قضیه ندارد، آگهیهای 5 دقیقهای اعلام برنامههای هواپیمایی قشم از تلویزیون رسمی کشور همین را میگوید، که او نمیخواهد معروف نباشد، در ایران معروف شدن دردسر دارد، این را همه میدانند، هیچ کس نیست گنده شود و برایش مشکل حاد ایجاد نشود، پس زنجانی چرا بر طبل معروفیت میکوبد؟ چون دنبال دردسر است، و دردسر آمد، او را حبس کردند یک سال به انتخابات مجلس مانده و او باید معروف شود، حتا باید ستاره شود، حالا وقت تیاتر تبرئه شدن است و بیشتر معروف شدن، و بعد هم احتمالن شروع تبلیغات کاندیداهای مجلس و چه بسا اولین حزب بخش خصوصی ایران و چه بسا برگشت مشایی و احمدینژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر