۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه

تو که چشمات خیلی قشنگه

چند وقت پیش خاب مونا رو دیدم، با هم رفته بودیم تو ریلیشن در حد آدم حسابی ها، مونا یه آشناس، حتا دوست خاصی هم نیست، خوشگله، اما تو جمعی که قبلن دیده بودمش خوشگل تر از اون هم بود، الان اما خوشگل تر شده، خودش که احتمالن همیشه خودشه، از بعد از خابه برای من خوشگل تر شده، اصن مثال بارز این جمله اس که میگن به دلم نشسته، خلاصه دل ما رو برده بود تو خابه...
اصن اگه الان ایران بودم میرفتم سراغش، هرچند که با مجردیم دارم حال میکنم و از بی تعهدیم در لذتم، اما خب تو خابه تعهد به مونا خیلی خوووب بود، کلمه شیرین رو که شنیدین؟ شیرین بود! حالا اصن هم که هزاری بگی تو دفعه اول باهاش همصحبت شدن توش کلی از اون چیزایی که نباید مخاطب من داشته باشه رو داشته باشه، اصن مگه مهمه؟ علفه دیگه، به دهن بزی خوش اومده، کون لق همه تجارب و مسایل روانشناسی، مگه چقد زنده م که دل ببندم به این حرفا، نگفتم که باهم ازدواج کنیم، گفتم تعهد داشته باشیم، تازه تو خاب رابطه خیلی پخته و منطقی بود و مطمئنم حتا اگه طرفین بی تعهد هم میخاستن باشن باهم کنار میومدن، در مجموع متشکرم که تو خاب برای چند ساعتی حس خوبی داشتم به رابطه، امید است در بیداری تحقق یابد.
پ.ن: پر واضح است که نام مونا ممکن است کاملن تصنعی باشد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر