۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

از ماست که برماست

از عواملی که موجب فرق بین جوامع دیکتاتور پرور و غیر دیکتاتور پرور میشه، میشه به عضویت جامعه در گروه های اجتماعی مختلف اشاره کرد. در جامعه ما اکثرن عضو سه الی چهار گروه اجتماعی کوچیک هستم، گروه اول گروه کوچم خونواده هست، گروه دوم گروه کوچک دوستان نزدیکمون، گروه سوم گروه کمی گنده تر دوستان دیگرمون و گروه آخر رو همکاران سر کارمون تشکیل میدن که بنا به بزرگی و کوچکی گروه کاریمون موجب شاخص شدن میزان اهمیت کاری که در حال انجامش هستیم میشه.
شاید بشه گفت به همین دلیل هست که گروه اجتماعی دانشجو بودن موجب شده که دانشجو ها عضوهای اکتیو تری در جوامع باشن، چون دانشجو ها ضمن داشتن تعداد بیشتر و بزرگتری گروه دوستانه، گروه های تخصصی رشته خودشون رو دارن، حتا بعضن در گروه اجتماعی مجله دانشگاهشون عضون، و در کشور خودمون در دانشگاه ها گروه های اجتماعی بسیج و انجمن اسلامی داریم که خب پر واضح هست تاثیراتشون به روند کاری و اجتماعی و سیاسی کشور.
بعد از دانشجو ها میبینیم که افراد هنرمند افراد اکتیو تری در جامعه هستن و این هم میتونه به خاطر عضویتشون در گروه های اجتماعی بیشتر باشه، مثل گروه تاتر یا گروه نوازندگی و ازین دست مسایل، و همونطور که شاهدیم در اشل بزرگتر گروه خانه سینما و غیره...
اما متاسفانه مردم جامعه ما نه تنها تلاشی برای عضویت در گروه های مختلف من جمله گروه های خیریه و گروه های همسایه ها و گروه های ورزشی یا غیره نمی کنند، بلکه حتا به علت نداشتن اطلاعات و تمرین کافی دلیلی هم برای این عضویت ها نمیبینن.
همونطور که همه در مدرسه و دانشگاه و سر کار یاد گرفتیم، هیچ کاری بدون تلاش و تمرین به دست نمیاد، ما باید تمرین کنیم کار گروهی و عضویت در گروه های اجتماعی رو و چه جایی بهتر از همین جوامع مجازی که تمرینشون کنیم؟ کارهای تمرینی معمولن نتیجه ندارند، و همونطور که اسمشون هست صرفن تمرین هستند، در دانشگاه وقتی به یک دانشجوی معماری میگن یه مرکز خریدی که موجود هست رو دوباره طراحی کن، مسلمن همه میدونن که طراحیش ساخته نخاهد شد اما صرفن به این دلیل این کار بیهوده رو میکنه که تمرین کرده باشه، که یاد بگیره!
وقتی پیشنهادی میشه مبنی بر قرار دادن عکس یک زندانی سیاسی به جای پروفایل پیکچر هاتون همه میدونیم که کمکی به اون زندانی سیاسی با این کار نمی کنیم، اما این یک تمرین هست، تمرین کار گروهی کردن، تمرین گروه پذیر شدن، تمرین همراه شدن، تمرین یکدست شدن ...
بنابراین انقدر برای پیچوندن همراه شدنتون بهونه نیارید که چه فایده داره، من دوست ندارم، من نمیپسندم و ...
منم تمارین سخت قبل از امتاحانتم رو اصن نمیپسندم، اما راه چاره خاصی هم غیر از تمرین کردن برای قبولی در امتاحانتم نمی بینم...
انقدر غر نزنید برای عضو نبودن و همراه نبودن هاتون...
یکم دست به دست هم بدیم، تمرین کنیم، همین تمرین های بی خطر رو تمرین کنیم...
پاینده باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر